راستین جونراستین جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

پسر کوچولوی مامان و باباش

حاملگی پر خطر

فرشته کوچولوی من :اینو باید بهت بگم که حاملگی مامان جزء حاملگی های پر خطر محسوب میشد.برای اینکه من و بابایی زوج مینور بودیم و خطر به دنیا اومدن نوزاد ماژور وجود داشت.برای همین تحت نظر مرکز ژنتیک و تالاسمی بودیم تا تو خوشگلم سالم به دنیا بیای.من تو هفته 11 بارداریم باید یه آزمایشی میدادم که سالم بودنتو تایید کنه.10 روز طول کشید تا جواب رو بدند.من و باایی و کل خانواده تو این 10 روز خیلی استرس کشیدیم.اما تمام این استرس ها با شیرینی سالم بودنت ا ز بین رفت.نمیدونم چطور باید از خدا تشکر کنم.چون این یه نعمت و لطف بزرگی بود که در حق ما کردو ما همیشه شکر گذارش میمونیم.* خدا جونم شکرت * ...
15 فروردين 1393

اولین عکس

کوچولوی قشنگم:اولین عکسی که از شما دارم برای زمانی بود که شما جنینی بودی به سن 6 هفته و 2روز.عکسش رو هم میتونی تو ادامه مطلب ببینی. ...
15 فروردين 1393

بارداری

راستین جونم : اولین روزی که متوجه شدم باردارم 25اردیبهشت92بود.البته شب قبلش حدود ساعت یک شب بود که با استفاده از بی بی چک تا حدودی میدونستم که بار دارم .اما مطمئن نبودم که فرداش با گرفتن آزمایش که عکسش رو هم برات میذارم فهمیدم که باردارم .من و بابایی خیلی خوشحال شدیم و از اون روز برای دیدنت لحظه شماری میکردیم. ...
15 فروردين 1393

سلام

راستینم سلام. امروز تصمیم گرفتم این وبلاگو برای تو کوچولوی خوشگلم  بسازم تاوقتی بزرگترشدی وبلاگتو خودت ادامه بدی و هم از لحظه لحظه زندگیت با خبر بشی.گل قشنگم منو ببخش که دیر تصمیم به ساخت وبلاگت کردم یعنی دیروز شما سه ماهه شدی یعنی 11 فروردین 93 .اما قول میدم از این به بعد جبران کنم.البته سعی میکنم عکسای اولین روز تا سه ماهگیتو هم برات بذارم. ...
15 فروردين 1393